Skip to main content

کانسو، هم‌راه در مسیر به‌زیستن

به کمک منتوری متخصص نقشه‌ی اختصاصی به‌زیستن را بیابید.

کانسو چیست؟

اگر در حال حاضر درمانگر ندارید و البته در جستجوی درمانگر مناسبید، کانسو روش روان‌درمانی و درمانگر مناسب را به شما پیشنهاد می‌دهد .

همچنین دوره‌های شخصی‌سازی‌شده‌ی کانسو کمک می‌کند تا مشکلات و موانع درونی در حوزه‌هایی مانند تعلل‌ورزی و عقب انداختن کارها، مشکل در تمرکز و … را شناسایی کنیم. در طول این دوره‌ها با انجام دادن تمرین‌های اختصاصی در حالی که منتور-روان‌درمانگر قدم به قدم با شما هم‌مسیر و هم‌پاست، به درکی عمیق‌تر و چند لایه‌تر از مساله‌ی مورد نظر خود خواهید رسید.

کانسو در این مسیر دو نیاز اساسی را مرتفع می‌سازد:

۱

هموار ساختن مسیر به‌زیستن در بستر آشنای فرهنگ و زبان فارسی.

۲

دسترسی به منتوری که گام به گام شما را هدایت کند.

کانسو چگونه کار می‌کند؟

نقطه‌ی آغازین:

جلسه‌ی مصاحبه‌ی تشخیصی با منتور-درمانگر

در این جلسه یکی از منتور-درمانگرهای کانسو با شما گفتگو می‌کند.
اگر در حال حاضر درمانگر ندارید، روش روان‌درمانی و درمانگر مناسب به شما پیشنهاد داده می‌شود. همچنین منتور-درمانگر می‌تواند برای سرعت بخشی به فرآیند به‌زیستن یکی از دوره‌های پنجگانه‌ی کانسو را به شما پیشنهاد دهد:

ادراک زمان

الف همیشه احساس می‌کند از کارهاش عقب است. دوست دارد صبح ها زودتر بیدار شود و به کارهاش برسه، اما شب که می‌شود مایل است خوشگذرانی کند. از اینکه از صبحش درست استفاده نکرده و خوابیده احساس بدی دارد برای همین خود را موظف می‌داند بیشتر بیدار بماند. او  شب‌ها حال خوبی دارد و ظهرها حالش تعریف چندانی ندارد. او هر روز ظهر با خود عهد می‌کند: امشب زودتر می‌خوابم.

ب، مدیری بسیار موفق است، البته در ۶ ماهه‌ی اول سال. برای ۶ ماه اول انگیزه، برنامه‌ی فشرده و موفقیت‌آمیزی دارد. معمولاً شرکت‌ها نمی‌توانند با برنامه‌های فشرده و آینده‌نگرایانه‌ی او همراهی کنند. از همین رو شاخص‌ها و اهداف او رو تقلیل می‌دهند. ب بعد از این، عقب‌نشینی می‌کند. دیرتر سرکار می‌رود. تمرکز و انگیزه‌ی لازم برای ادامه‌ی کار را از دست می‌دهد. هر سال محیط کارش را تغییر می‌دهد. او همیشه در حفظ کردن انگیزه‌های کاری مساله دارد.

ج نسبت به آینده احساس ناکامی و استیصال دارد. نمی‌داند دقیقا می‌خواهد با آینده‌اش چه کند. نمی‌تواند برای روزهای آینده برنامه‌ریزی کند. روی کاغذ برنامه‌ی روزهای آینده را می‌نویسد اما این برنامه‌ریزی از احساس استیصال نسبت به آینده ج کم نمی‌کند.

این مثال‌ها، تنها چند نمونه از زندگی انسان‌هایی‌ست که با زمان مشکل دارند. همه‌ی ما ممکن است در مورد کارهامان برنامه‌ریزی کنیم، اما این حالت‌های روحی ماست که نحوه‌ی برخورد ما با زمان و برنامه‌هایی که داریم را مشخص می‌کنند. بعضی از ما احساس می کنیم داخل زمان گیر افتاده‌ایم، برخی احساس می کنیم زمان بسیار سریع می‌گذرد و برخی دیگر هنوز به جایی که می‌خواهیم نرسیده‌ایم. این احساسات، با مدیریت زمان حل نمی‌شود. بلکه بایستی نحوه درکمان از زمان راه تغییر دهیم. نحوه‌ی درک ما از زمان هم، محصول فرعی متغییرهای مختلفی در روان ماست.

دوره ادراک زمان، قصد دارد به ما کمک کند به جای مدیریت زمان، نحوه درکمان از زمان را تغییر دهیم.

ذهن ورزشکار

ریوالدو را به خاطر دارید؟

علاقمندان به فوتبال بهترین بازیکن سال 1999، ستاره‌ی بارسلونا و تیم ملی برزیل را خوب به یاد دارند. با وجود قهرمانی سری آ ایتالیا با میلان، انگار اختلافات این تیم با آنچلوتی شروع افول این ستاره‌ی فوتبال بود.

چه اتفاقی می‌افتد که که برخی ستاره‌ها سالیان طولانی در اوج می‌مانند و حتی مدام پیشرفت می‌کنند؟

و چه می‌شود که ستاره‌هایی همچون ریوالدو با همان سرعت رشد، مراحل افول و ناپدید شدن را طی می‌کنند؟

برای بعضی از آدم‌ها مکانیزم‌های شکست دیر شروع می‌شوند و متاسفانه برای بعضی دیگر این مکانیزم‌ها همیشه حضور دارند.

مساله در مکانیزم‌های موفقیت ماست. هرچقدر مکانیزم موفقیت و پیشرفت ما از تروماهای گذشته باشد و ما درمانشان نکنیم در نقطه‌ای معکوس عمل می‌کنند و باعث می‌شوند با همان سرعت سقوط کنیم و یا در بهترین حالت فریز شویم.

این مکانیزم‌ها فقط مخصوص ورزشکارهای حرفه‌ای نیست. همه‌ی ما به کرات و حتی روزمره با این مکانیزم‌ها درگیر هستیم. بارها ورزش را شروع کرده و کنار گذاشته‌ایم. سیگار را ترک و دوباره شروع کرده‌ایم. در کار خود متوقف شده‌ایم و مثل گذشته انرژی نداریم.

ما در دوره‌ی ذهن ورزشکار بر اساس اصول و علم روانکاوی دوره‌ای طراحی کرده‌ایم تا شما به صورت آهسته و عمیق این مکانیزم‌ها را شناسایی کنید، و به راهکارهایی برای مقابله با آن‌ها مجهز شوید.

نوشتن بیانگر

نوشتن یکی از مهمترین مهارت های انسانی‌ست که طی سالیان سال مطالعات روانشناسی، اثرات شگرف آن بروی عملکردهای ذهنی، روحی و فیزیولوژیک انسان نشان داده شده است. اما متاسفانه روز به روز نوشتن از زندگی روزمره‌ی ما بیرون رفته است. به نظر می‌رسد نوشتن به عنوان یکی از مکانیزم‌های اصلی سازمان‌دهی ذهنی، بهبود حافظه و عمق‌بخشی از این جهت از زندگی انسان مدرن بیرون رفته است که اساساً با بسیاری از مکانیزم‌های اصلی سبک زندگی امروز در تعارض است، سبک زندگی امروزی و مدرن که نوعاً اشاعه‌دهنده‌ی حواس پرتی‌ست. نوشتن کار سختی‌ست چون ما را با خودمان مواجه می‌کند، کار طاقت فرسایی‌ست چون به کُندی عادت نداریم و کار بعیدی‌ست چون یاد نگرفته‌ایم با نوشتن زندگی کنیم. فراگیری مهارت نوشتن به شکل یک رفتار عادی و روتین در زندگی، می‌تواند شما را به یکی از مهمترین مهارت های خود-تنظیمی (self-regulation) برساند؛ مهارتی که می‌تواند اساس شیوه‌ی مواجهه‌ی شما با زندگی باشد. همه‌ی ما می‌دانیم که نوشتن ما را با موانع بیشماری رویارو می‌کند اما در دوره‌ی نوشتن بیانگر فرا می‌گیریم چگونه نوشتن را به عنوان یکی از عمیق‌ترین شیوه‌های تامل و درنگ و هدایت در زندگی به در دسترس‌ترین شیوه تبدیل کنیم.

تمرکز و ذهن آگاهی

قطعاً تمرکز داشتن در دنیای امروز کار بسیار دشواری‌ست و حتماً با تکنیک‌های زیادی برای ایجاد تمرکز در زندگی خود آشنا هستید:‌ چیزهایی که حواستان را پرت می‌کند شناسایی کنید. گوشی خود را خاموش کنید، نوتیفیکشن‌ها را ببندید و کارهایی از این دست. اما تمرکز به معنای عمیق آن ناشی از یک نگرش و سبک زندگی‌ست.

همه‌ی روانشناسان می‌دانند که ما در زندگی بیش از آنکه به‌دنبال تمرکز باشیم، دنبال حواس‌پرتی هستیم. تمرکز یعنی مواجه شدن با کارهای ناتمام، پرونده های باز، مواجه شدن با تعارضات درونی، خیال‌ها و فانتزی‌های بی سر و ته، آرزوهای خام‌دستانه، خشم‌های خزنده و غم‌های فراموش‌شده. وقتی با حجم عظیمی از احساسات پرداخت نشده در درونمان مواجه می‌شویم، قطعاً حواس‌پرتی نعمتی بزرگ برای ماست.

دوره‌ی تمرکز، دوره‌ای‌ست که به ما کمک می‌کند به تمرکز درونی بیشتر و پس از آن به قدرت تمرکز و توجه بیرونی مناسب‌تری دست پیدا کنیم.

پویایی‌های رابطه

دنیای روانی ما دنیای پیچیده‌ایست و آشنایی با مفاهیمی که این دنیا را برای ما ساده تر کند، می تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

بخش بزرگی از فرایندهای درمانی، آموزشی هستند. آموزش یک مفهوم روانشناختی‌ست که باعث می‌شود نگاه متفاوتی به خودمان پیدا کنیم. اما اگر این آموزش ایفای نقش داشته باشد چه؟ اگر فرایندهایی که در روانمان جاری‌ست را بتوانیم بازی کنیم چه؟ آیا به این شکل با جریان‌های درونی خود عمیق‌تر ارتباط برقرار نمی‌کنیم؟!

بیایید به این سناریوی پیچیده نگاهی بیندازیم: “من از خودم متنفرم اما تو هم باید متنفر باشی.”

این سناریو به این شکل در رابطه پیاده می‌شود: من از خودم بدم می‌آید.

این احساس بد را نمی‌توانم تحمل کنم.

آن را بیرون از خودم می‌برم و به دوش تو (مثلاً همسرم) می‌اندازم.

نگاه کن، حالا تو از من بدت می‌آید.

تا اینجا به این رفتار می‌گویند فرافکنی. اما من به اینجا راضی نمی‌شوم. کاری‌می کنم که واقعاً از من بدت بیاید. کاری‌می‌کنم با آنچه من در تو فرافکنی کردم همانندسازی کنی. به این شکل می‌توانم عمیقاً به خودم ثابت کنم این من نیستم که از خودم متنفرم، بلکه این تویی که از من متنفری. می توانم با تو دعوا کنم. قهر کنم و سپس تو همه‌ی تلاشت را بکنی که به من مهر بورزی و من برای لحظاتی از احساس بی‌ارزشی درونی خود رهایی پیدا کنم.

در دوره‌ی پویایی‌های رابطه، می‌توانید فرایندهای درون‌روانی خود را به شکل سناریوهای ارتباطی بشناسید و در یک فضای مشارکتی ایفای نقش کنید.

سپس:‌

مسیرهای تحولی، شروع دوره و درمان

اکنون قدم در راه پر ماجرای به‌زیستن گذاشته‌ایم.

سوالات پرتکرار

در صورت داشتن منتور/درمانگر شخصی چه باید کرد؟

آیا می‌توان همزمان در دو یا چند دوره شرکت کرد؟