اجتناب یا مقاومت؟ تحلیل تفاوتها و ریشههای مقاومت در رواندرمانی
یکی از مهمترین مراحلی که مراجعان به رواندرمانی با آن روبهرو میشوند، مواجهه با مسائل درونی و روانی است که گاهی اوقات فرد از آنها اجتناب میکند و گاهی نیز با آنها بهصورت ناخودآگاه مقاومت میکند. این دو مفهوم، اجتناب (Avoidance) و مقاومت (Resistance)، از مکانیزمهای دفاعی رایج در روانشناسی هستند که در طول درمان ممکن است بروز کنند و بر فرآیند درمان تأثیر زیادی بگذارند. اما تفاوتهای این دو مفهوم چیست و در چه شرایطی هرکدام از آنها میتواند خود را در جلسات درمانی نشان دهد؟ در این مقاله، بهطور تخصصی به مقایسه اجتناب و مقاومت پرداخته و نقش آنها را در رواندرمانی بررسی میکنیم.
اجتناب: فرار از احساسات و تجربیات ناخوشایند
اجتناب به معنای تلاش ناخودآگاه یا خودآگاه فرد برای دوری از تجربیات و احساسات ناخوشایند است. در روانشناسی، اجتناب بیشتر زمانی مطرح میشود که فرد از مواجهه با موقعیتهای استرسزا، افکار، یا احساسات منفی که باعث اضطراب و ناراحتی میشوند، میگریزد. این مکانیزم معمولاً برای کاهش فوری اضطراب یا درد روانی بهکار میرود، اما در بلندمدت میتواند مشکلات جدیدی ایجاد کند.
در چه موقعیتهایی اجتناب رخ میدهد؟
در جلسات رواندرمانی، ممکن است فرد از صحبت کردن در مورد مسائل خاصی که برای او حساسیت دارند، اجتناب کند. این اجتناب میتواند به صورت عملی مانند عدم تمایل به بحث در مورد مسائل خانوادگی، روابط یا گذشته باشد. همچنین ممکن است فرد از انجام تکالیف درمانی، مانند نوشتن یادداشتهای روزانه یا انجام تمرینات احساسی، خودداری کند. این رفتارها معمولاً بهمنظور جلوگیری از احساسات ناخوشایند یا اضطرابهای ناشی از مواجهه با آنها صورت میگیرند.
چگونه اجتناب بر درمان تاثیر میگذارد؟
اجتناب باعث میشود که فرد از روبهرو شدن با مشکلات خود و تحلیل آنها خودداری کند. این امر ممکن است در کوتاهمدت باعث کاهش اضطراب شود، اما در بلندمدت منجر به تثبیت مشکلات و افزایش احساس بیاعتمادی یا ناتوانی در حل مسائل میشود. بهعلاوه، اجتناب ممکن است موجب شود که فرد نتواند الگوهای رفتاری و فکری ناسالم خود را شناسایی و تغییر دهد.
چگونه رواندرمانگر میتواند با اجتناب مقابله کند؟
در این مواقع، درمانگر باید با دقت به شناسایی لحظات اجتناب توجه کند و به مراجع کمک کند تا به تدریج با احساسات و موقعیتهایی که از آنها اجتناب میکند، روبهرو شود. استفاده از تکنیکهایی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) یا درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتواند به مراجع کمک کند تا یاد بگیرد که بهجای اجتناب از احساسات ناخوشایند، آنها را بپذیرد و در مواجهه با آنها رشد کند.
مقاومت: دفاع در برابر تغییرات درمانی
مقاومت به معنای مخالفت ناخودآگاه فرد با فرایند درمان است. در این حالت، فرد ممکن است از پذیرش درمان یا تغییراتی که درمانگر پیشنهاد میدهد، امتناع کند. این مقاومت معمولاً بهصورت رفتارهای مختلف از جمله انکار، جبههگیری، یا حتی در بعضی موارد، کاهش مشارکت در جلسات درمانی ظاهر میشود.
یکی از چالشهای مهم در رواندرمانی، مواجهه با مقاومت است. مقاومتی که در هنگام روبهرو شدن با مسائل حساس در درمان بروز میکند و میتواند بهطور ناخودآگاه از سوی مراجع ایجاد شود. این مقاومتها گاهی اوقات ریشه در صمیمیت، دلبستگی و حتی زنده شدن تروماهای گذشته دارند. در این بخش، به بررسی این موضوع میپردازیم که چرا مقاومت در رواندرمانی شکل میگیرد و چگونه مراجعان میتوانند از این موانع عبور کنند تا فرآیند درمان موثر تر پیش برود.
چرا مقاومت در رواندرمانی بالا میآید؟
مقاومت در درمان میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که اغلب به مسائل پیچیدهای در تاریخچه فردی مراجع بازمیگردد. یکی از دلایل اصلی بروز مقاومت، ترس از صمیمیت و دلبستگی است که ممکن است در فرایند درمان بهویژه در رابطه درمانی بین مراجع و درمانگر بروز کند.
1. صمیمیت و دلبستگی
یکی از مهمترین عواملی که باعث مقاومت در فرآیند درمان میشود، ترس از صمیمیت است. بسیاری از مراجعان از ورود به روابط صمیمانه و واقعی با درمانگر خود احساس تهدید میکنند. این ترس از صمیمیت میتواند ریشه در مشکلات دلبستگی دوران کودکی داشته باشد. اگر فرد در دوران کودکی تجربههای دلبستگی ناپایدار یا آسیبزنندهای داشته باشد، ممکن است از ایجاد روابط صمیمی و اطمینانبخش در دوران بزرگسالی هراس داشته باشد. در نتیجه، این افراد ممکن است بهطور ناخودآگاه از برقراری ارتباط واقعی با درمانگر خود جلوگیری کنند.
برای مثال، فردی که در کودکی تجربههای منفی از روابط دلبستگی مانند غفلت یا رها شدن توسط والدین داشته باشد، ممکن است در مقابل تلاشهای درمانگر برای برقراری ارتباط عمیقتر مقاومت کند. این مقاومت میتواند به شکل بیاعتمادی یا کنارهگیری از فرایند درمان ظاهر شود، زیرا فرد بهطور ناخودآگاه از صمیمیت با درمانگر هراس دارد.
2. زنده شدن تروماهای گذشته
یکی دیگر از دلایل اصلی بروز مقاومت در رواندرمانی، زنده شدن تروماهای گذشته است. بسیاری از مراجعان که تجربههای دردناک و تروماهایی را در گذشته خود داشتهاند، ممکن است در مواجهه با مسائل و احساسات عمیقتر در فرایند درمان مقاومت کنند. این تروماها میتوانند شامل آسیبهای عاطفی، فیزیکی یا جنسی باشند که با هر نوع بررسی و بازنگری در آنها، احساسات شدید اضطراب، غم و ناراحتی بهطور ناخودآگاه باز میگردند.
برای مثال، در هنگام پردازش تجربیات آسیبزا، فرد ممکن است احساس کند که نمیتواند این احساسات را تحمل کند و بههمین دلیل مقاومت کند و از روبهرو شدن با این تروماها خودداری کند. این نوع مقاومت، معمولاً بهعنوان دفاعهای ناخودآگاه برای حفظ خود در برابر اضطراب و درد عاطفی بروز میکند.
3. ترس از تغییر و ناشناختهها
مقاومت همچنین میتواند ناشی از ترس از تغییرات باشد. بسیاری از مراجعان ممکن است از این که تغییرات درونی بهویژه تغییرات عاطفی و شناختی را تجربه کنند، ترس داشته باشند. این ترس معمولاً به دلیل ناشناخته بودن آینده یا عدم اطمینان از نتایج درمان است. افراد ممکن است بهطور ناخودآگاه از مواجهه با بخشهایی از خود که تاکنون آنها را سرکوب کردهاند، بترسند.
این مقاومت میتواند بهطور خاص در زمانهایی بروز کند که درمانگر میخواهد مراجع را به تحلیل و بررسی بخشهای عاطفی یا هیجانی عمیقتر راهنمایی کند. در این مواقع، فرد ممکن است بهطور ناخودآگاه از هر گونه تغییر یا تغییرات در هویت خود فرار کند.
چگونه درمانگر میتواند با مقاومت مقابله کند؟
مقاومت بهعنوان بخشی طبیعی از فرایند درمان شناخته میشود، اما برای پیشرفت درمان، درمانگر باید بتواند این مقاومتها را شناسایی کرده و با آنها به شیوهای مؤثر برخورد کند. در اینجا چند رویکرد برای مقابله با مقاومت آورده شده است:
ایجاد فضای امن: درمانگر باید فضایی امن و بدون قضاوت برای مراجع فراهم کند تا او احساس کند میتواند به راحتی با احساسات و ترسهای خود روبهرو شود.
پرداختن به تاریخچه دلبستگی: درمانگر باید درک عمیقی از الگوهای دلبستگی مراجع به دست آورد و در صورتی که ترس از صمیمیت وجود داشته باشد، آن را بهطور تدریجی بررسی کند.
حساسیت به تروماهای گذشته: در مواجهه با مقاومت ناشی از تروما، درمانگر باید از حساسیت و دقت بالایی برخوردار باشد و بهطور مرحلهای و با احترام به احساسات فرد، به پردازش و تحلیل این تروماها بپردازد.
آمادهسازی فرد برای تغییرات: درمانگر باید به مراجع کمک کند تا ترسهایش از تغییر را کاهش دهد و به او نشان دهد که تغییر میتواند به معنای رشد و بهبود کیفیت زندگی باشد.
مقاومت در رواندرمانی نه تنها یک مانع برای پیشرفت درمان بلکه لازمه آن است و مسیر اصلی درمانگر برای شناسایی و بازتجربه مشکلات عمیقتر در سطح صمیمیت، دلبستگی و تروماهای گذشته باشد. با شناسایی و درک این مقاومتها، درمانگران میتوانند به مراجعان کمک کنند تا این موانع را کنار بزنند و فرآیند درمانی را بهطور موثرتر و در مسیر درست پیش ببرند.