آیا اضطراب یک احساس است؟
اضطراب، یکی از پیچیدهترین حالات روانی انسان است که گاه به عنوان یک احساس درک میشود و گاه بهعنوان وضعیتی که به فراتر از احساسات عادی ما مرتبط است. در روانشناسی، نظریههای متعددی درباره ماهیت اضطراب وجود دارد، اما در اینجا به دو مدل نظری درباره اضطراب بهعنوان یک احساس خاص و نیز تمایز آن از مفهوم آیندهنگر اضطراب خواهیم پرداخت.
مدل اول: اضطراب ناشی از سرکوب احساسات
بر اساس این نظریه، اضطراب میتواند به دلیل سرکوب یا عدم بیان یک احساس به وجود آید. در این دیدگاه، اضطراب به نوعی واکنش روانشناختی تبدیل میشود که در آن فرد نمیتواند احساسات ناخوشایند یا نامطلوبی مانند خشم، غم یا گناه را بهصورت مستقیم تجربه یا ابراز کند. به عنوان مثال، فردی که از ابراز خشم خود نسبت به یک دوست یا عضو خانواده ناتوان است، ممکن است به جای آن اضطراب را تجربه کند. در این مدل، اضطراب بهعنوان یک “نقاب” برای احساسی عمیقتر عمل میکند که فرد نمیخواهد یا نمیتواند با آن روبرو شود.
مدل دوم: اضطراب بهعنوان نشانه نزدیک شدن یک احساس
نظریه دوم اضطراب را بهعنوان نشانهای از نزدیک شدن یک احساس میداند که فرد سعی دارد آن را پنهان یا مهار کند. در این دیدگاه، اضطراب زمانی بروز میکند که فرد در حال مواجهه با شرایطی است که احساسات ناخوشایند، دشوار یا غیرمنتظرهای را در او برمیانگیزد. برای مثال، فردی که احساس میکند در آستانه تجربه شرم یا ترس اجتماعی قرار دارد، ممکن است دچار اضطراب شود. در اینجا، اضطراب بهصورت نوعی هشدار عمل میکند که نشاندهنده مواجهه با یک احساس قوی و ناخوشایند در آینده نزدیک است.
تمایز اضطراب احساسی از اضطراب آیندهنگر
با وجود توضیحات بالا، باید اضطراب بهعنوان یک احساس را از نوعی اضطراب آیندهنگر که بیشتر جنبه شناختی دارد، متمایز کرد. اضطراب فراگیر یا GAD (اختلال اضطراب فراگیر)، نمونهای از این نوع اضطراب است که به شکل یک نگرانی دائمی و آمادگی برای وقوع اتفاقات منفی ظاهر میشود. این نوع اضطراب بیشتر به پیشبینی آینده و تلاش برای مقابله با تهدیدهای احتمالی مرتبط است، تا اینکه به احساسات سرکوبشده یا نزدیکشونده مربوط باشد. در اضطراب فراگیر، فرد همواره در حالت آمادهباش روانی به سر میبرد، گویی خطرات احتمالی هر لحظه ممکن است به وقوع بپیوندند.
اضطراب را میتوان هم بهعنوان یک احساس مرتبط با دروننگری و هم بهعنوان یک وضعیت آیندهنگر شناختی بررسی کرد. نظریههای مختلف، این پدیده را گاه ناشی از سرکوب احساسات یا مواجهه قریبالوقوع با یک احساس خاص میدانند و گاه آن را بهصورت آمادگی برای اتفاقات ناخوشایند آینده تحلیل میکنند. درک این تمایز میتواند به ما کمک کند تا با اضطراب خود آگاهانهتر روبرو شویم و به شیوهای سازندهتر با آن کنار بیاییم.